نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: بازی جمله و شعر

1043
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    Red face بازی جمله و شعر

    بشتابید... بشتابید.... سرگرمی آوردم...درجه ۳ بدتر از چینی... بشتابید...

    نفر اول یک دیالوگ یا شعر یا جمله های احساسی میگه، حالا هرچندخط که دوست داشت، نفر بعدی با کلمه ای که از جمله نفر قبلی انتخاب میکنه یه جمله ی دیگه میسازه، ضمیر و فعل نمیتونین انتخاب کنین، باشد که نقاط تاریک ذهنتان را در این جمله ها و شعرها بریزید بیرون و پالایش شوید.

    شروع بفرمایید... جمله ی اول رو کی میگه؟
    ویرایش توسط heh_heh : 06-25-2019 در ساعت 04:04 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    اولم

    ما را همه شب نمیبرد خواب
    ای خفته‌ی روزگار دریاب

  3. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    اولم

    ما را همه شب نمیبرد خواب
    ای خفته‌ی روزگار دریاب
    مرسییییی
    شب ها گذرد بر من از اندیشه رویت
    تا روز نه من خفته ، نه همسایه ز دستم ... !

    سعدی

    پ.ن؛ میخواستم یه جمله تاریخی بگم؛ شب خفتیدیم، صبح پاشدیم دیدیم رای ها رو جابه‌جا کردن ))

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    نقل قول نوشته اصلی توسط heh_heh نمایش پست ها
    مرسییییی
    شب ها گذرد بر من از اندیشه رویت
    تا روز نه من خفته ، نه همسایه ز دستم ... !

    سعدی

    پ.ن؛ میخواستم یه جمله تاریخی بگم؛ شب خفتیدیم، صبح پاشدیم دیدیم رای ها رو جابه‌جا کردن ))
    بی مهر رخت روز مرا نور نمانده
    وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    بی مهر رخت روز مرا نور نمانده
    وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست

    لوویس: امروز و این لحظه آخرین فرصتمونه، نه؟
    پاپیون: آره
    لوویس: فکر میکنی موفق بشیم؟
    پاپیون: مگه دیگه فرقی هم میکنه؟

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند
    این راه عشق، پیچ و خمش فرق می‌کند
    اینجا گدا همیشه طلبکار می‌شود
    اینجا که آمدی کرمش فرق می‌کند

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند
    این راه عشق، پیچ و خمش فرق می‌کند
    اینجا گدا همیشه طلبکار می‌شود
    اینجا که آمدی کرمش فرق می‌کند
    یک نکته بیش نیست غم عشق وین عجب
    از هرزبان که میشنوم نامکرر است
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    یک نکته بیش نیست غم عشق وین عجب
    از هرزبان که میشنوم نامکرر است
    تنها دهانِ توست که دل را نمی‌زند.
    قندی که در مکرّرِ خود نامکرّر است.

    بی‌منّتِ بهار زِ مجموعهٔ تنت.
    گُل کرده باغِ خانگیِ من به بستر است.

    حسنت چو نقشِ مانوی و نظمِ مولوی.
    تصویرِ شاعرانه و شعرِ مصوّر است

    حسین منزوی

  10. کاربران زیر از heh_heh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20203
    نوشته ها
    768
    تشکـر
    429
    تشکر شده 847 بار در 477 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست
    چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد..
    امضای ایشان
    براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...

  12. کاربران زیر از yasamanH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    به یاد آرزوهایم آرزویی می کنم
    به یاد آخرین روز دیدارم سکوتی می کنم
    آرزویم آرزوی سبز رنگی است
    روبه رویم دی سپید رنگی است
    من آرزویی دارم هنوز
    خندهای بر لب ، آرزویی در دل دارم هنوز
    حالا من یه آرزو دارم تو سینه
    باشد این آرزو یک روزی، به دل بشینه
    که چشمم اون روز، ببینه
    قسم به خدایی که می پرستم
    به یاد اون روز، من نشستم
    به یاد طلوع آرزوهایم آرزویی می کنم...
    به یاد آخرین آرزویم سکوتی می کنم...
    امضای ایشان
    تنها چیز غیر ممکن درجهان خود کلمه غیر ممکن است.

    منی که، نام شراب ازکتاب می شستم

    زمانه چنان کرد،که کاتب دکان میفروش شدم

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بازی جمله و شعر

    خسرو شکیبایی : مردم منو می دیدن میگفتن مخش ت************ خورده . ولی من به مامانم می گفتم من دلم ت************ خورده نه مخم . مادرم می گفت گور بابا مخ تو دلت قد صدتا مخ می ارزه ، به خدا گفت ، به همین زمین قسم گفت ...
    اندیشه فولادوند : مادرت نپرسید عاشق کی شدی ؟ نپرسید اسمش چیه ؟
    خسرو شکیبایی : مادرا که از آدم چیزی نمی پرسن . همه چیو خودشون می دونن ...

    فیلم (ستاره بود)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ارجحیت عروسک بازی نسبت به ماشین بازی برای پسرها!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 04-29-2022, 02:21 PM
  2. بازی دسته گل دادن - بازی با اعضای سایت
    توسط heh_heh در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 43
    آخرين نوشته: 07-12-2018, 12:18 AM
  3. تغذیه بدن سازی:ماهیچه سازی
    توسط ali001 در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 05-29-2017, 12:02 PM
  4. این مرد در 275 فیلم بازی کرد
    توسط saeed021 در انجمن خارجی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-13-2015, 03:08 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد